برای تو مینویسم بانوی من...
برای تو که از نسل آفتابی و خورشید مهرت در شهر مقدس قم طلوع کرد...
خوشا به حالشان ... چه سعادتی...
مینویسم برای تویی که معصومیت را برایمان مشق کردی،آری مشق عشق...
عشق را با زندگانیت معنا کردی و جاودانگی را از آن به ارمغان آوردی...
آری تو که مثل دلبستگی های کودکی صاف و زلالی
شرمسارم از نگاهت؛سالهاست به پا بوست می آمدم و نفهمیدم که هستی
مرا با دل دریاییت ببخش و درکت را نصیبمان کن بانوی آفتابم...
خاک قم گشته مقدس از جلال فاطمه
نور باران گشته این شهر از جمال فاطمه